در جنوب کویرمرکزی ایران .
عبدالملک بن مروان ، پنجمین خلیفه اموی ، در سال 65 ه . ق . در دمشق به حکومت رسید ؛ و نه تنها با شیعیان ، بلکه با مسلمانان نیز به بد رفتاری پرداخت چنان که حجٌاج بن یوسف ثقفی ، از شقی ترین حکٌام تاریخ بشریت ، را برجان و مال و ناموس اعراب مسلمان حاکم کرد .
دشمنی عبدالملک ، داماد عثمان بن عفان ، با شیعیان ایران و سایر مناطق که لابد از سردمداران نافرمانی های ممالک اسلامی در آن عصر بوده اند ، بینهایت بوده است ؛ و یکی از اقدامات وی ، که در « تاریخ جدید یزد » آمده است ، می تواند دلیلی بر اهمٌیت جایگاه سیاسی - مذهبی یزد در حدود سالهای 60 و 70 هجری شمسی و گرایش بسیاری از مردم این شهر به جهت مخالف او ، یعنی طرفداران امام علی (ع) ، امام حسن (ع) ، و امام حسین (ع) بوده باشد . اقدام عبدالملک در باره اداره ی ناحیه یزد که در تاریخ ها آمده است و می تواند دلیلی بر آگاه بودن ، بصیر بودن ، مطلع بودن ، آزادیخواه بودن ، شیعه بودن و انقلابی بودن اکثریت مردم یزد در آن زمان بوده باشد این است که ، با نوعی تهدید و ترعیب ضمنی ، معلم لابد بسیار دانشمند و مجرب خود بنام ابو العلاء طوقی را با توجه به پایگاه سیاسی مذهبی بودن شهر یزد با حضور رؤسای ادیانی دیگر و دانش و تجربه ای که بتواند پاسخگوی بزرگان شیعه و زرتشتی و ... باشد به یزد گسیل داشته است و علم یزیدیان در صحرای کربلا را به عنوان سمبل قدرت و شقاوت امویان یزیدی در پاسخ به آزادیخواهی و عدالت طلبی امام حسین و سایر شیعیان فداکار دشت کربلا ، و ترعیب یزدیان آزادیخواه و مخالف حکومت نا مشروع یزیدیان ، به وی هدیه کرده است تا با خود به یزد ببرد .
از آنجا که عبدالملک شخصا" اهل بحث و فحص علمی بوده است و استاد دانشمند و مجرب خود را به یزد فرستاده است می توان یزد آن زمان را یکی از مراکز علمی - مذهبی کشور با توجه به کثرت زرتشتیان مقاوم و باقیمانده در شهر ، و قبائل بنی تمیم و بخصوص بنی تازیان ( طائیان ) که گرایشاتی به تشیع و به خصوص به شخص امام حسین (ع) داشته اند ، و در جریان حماسه کربلا از پشتیبانان اصلی ایشان بوده اند ، بر شمرد ؛ گرچه همیشه گروهی هم هستند که به مصداق « الناس علی دین ملوکهم » به دین و مذهب حاکم خود ، که در اینجا ابو العلاء طوقی بوده است ، می گرویده اند و طبیعتا" این گروه کمتر در مذهب خود راسخ و متعصب و در روز مبارزه به ندرت حاضر به جکیدن در حمایت از چنین حاکمی بوده اند .
مجموعا" می توان به این فرض رسید که در شهر قدیم یزد ، مردمی که در شمال و شمال شرق شهر زندگی می کرده اند ، اندکی مختلط با تمیمی ها گرایش بیشتری به حکومت های به اصطلاح خلفاء اسلامی ، تسنن و حکومت های شهر داشته اند ؛ و یزدی های مقیم غرب ، جنوب غربی ، و جنوب شهر بیشتر به سوی شیعه تمایل می یافته اند .