ميرزا سيد سليمان طباطبائي نائيني يزدي
تشكيل مجالس عزاداري عمومي امام حسين ( ع ) از اواخر دوره صفويان ( ، و بيش از چهار صد سال قبل از عصر حاضر و قريب به دويست سال قبل از اوج فعاليت هاي ميرزا سليمان در حوالي 1240 – 1250 ق ، به منظور حمايت مردم از مكتب اصولي ( به صورت نسبتا" بدوي خود ) باب شده بود ؛ حتي در زمان نادر هم تعزيه وجود داشت ؛ و كريمخان زند شخصا" در اين گونه عزاداريها شركت مي كرد. ؛ اما عزاداري ها و تعزيه ها از زمان زنديان عمق بيشتري يافته بودند و نوعي « فرهنگ سياسي » را ايجاد ميكردند « كه در زمينه فداكاري و مقاومت در برابر ظلم و ستم » اثراتي دير پا و كاملا" عاطفي بر جاي مي نهاد .
شايد بتوان گفت كه از زمان زنديان وطندوست تر و عادل ترو منعطف تر از قاجاريان ، تعزيه نضج بيشتري يافت و پس ازحمله آقا محمد خان قاجار به كرمان وقصاوتي كم نظير در حق لطفعليخان زند ، كه عامه مردم در رثايش نوحه خوانده عزاداري مي كرده اند ، به عنوان سمبلي از مقاومت در مقابل استبداد قاجاري و تجاوزات عديده حاميان خارجي آن به ناگاه اوج گرفت و اين اوج در شهر يزد به عنوان يكي از دو – سه شهر بزرگ آن روز ايران تحت رهبري و به همت شخص ميرزا سليمان تحقق مي يافته است و در دوره ميرزا سليمان ، يعني در سال 1225 ق است كه زمين و باغ مشجري در يزد به منظور تعزيه داري و بنظر مي رسد كه در واقع براي روضه خواني در هرشب جمعه وقف شده است .
ميرزا سليمان طباطبائي ، اين روحاني عاليقدر نيمه اول قرن سيزدهم ه.ق دريزد ، را شايد بتوان از سلاله روحانياني دانست كه به منظور زعامت خود ، همچنان كه در دوره صفويان متداول شده بود مذهب و سياست را در هم آميختند و در صورت لزوم به گفتارها و نوشتارهائي مي پرداختند كه ضمن به اصطلاح عوامي ساختن مذهب ، خواه نا خواه نظر اكثريت قريب به اتفاق اعضاء جامعه را به خود جلب مي كردند ؛ و در اين خط مشي گرچه بزرگان ديگري چون سيدابوالحسن فيروز آبادي نيز حضور داشتند اما از ساير مزاياي ميرزا سليمان در سطح جامعه بي بهره ، يا لااقل كم بهره بودند .
علاوه بر آنچه آمد ، از سادات بودن و به اصطلاح پيمبرزاده بودن ميرزا سليمان ، آنهم از چند سو ( طباطبائي بودن ) ميرزا سليمان نيز همچنان كه در طول تاريخ در ايران متداول و حتي در زمان صفويان و قاجاريان معياري براي حق زعامت بر مردم بوده است از مزاياي ميرزا سليمان در مقابل رقيبان بود ؛ اما مهمتر از همه شايد مشيي بود كه ميرزا سليمان در ترويج و گسترش عزاداري اجدادش ، به ويژه امام حسين ( ع ) پيش گرفته بود
ميرزاسيد سليمان طبا طبائي نائيني يزدي ؛ پدرعزاداري وتعزيه درشهريزد ؟
بيگمان اگر ميرزا سليمان طباطبائي دستيار اصلي ملااسماعيل در تمام فعاليت هاي اسلامي وي نبوده است يكي از بزرگ ترين دستياران وي در اين حوزه به شمار مي رود . قريببه 60 سال قبل از اين ، يعني حدود سال 1335 ش ، در جمعي از كهنسالان يزد كه برخي بيش از هفتاد سال سن داشتند و غالبا" از احفاد ملااسماعيل بودند روايت مي شد كه اگر « دم و دستگاه » ميرزا سليمان خوش بيان ، سخنران مورد پسند عموم مردم و تهييج كننده آنان به سوي تشيع ، مكتب اصولي و به خصوص پيروي از مسلك امام حسين ( ع ) و ثروت و سفره هميشه پهن وي در برابر عوام و خواص نبود شايد ملااسماعيل به آنچه كه رسيده است نمي رسيد .
برونگرايي ، تبليغات ،جاذبه و مردمداري ميرزا سليمان به اضافة ثروت و دست و دلبازي اين روحاني – سياستمدار وجيه الملة نه تنها براي بزرگاني كه هميشه از خوان گسترده وي بهره مند مي شدند ، بلكه تا حدودي براي عموم مردم ، و نهايتا" روابط عمومي بسيار قوي وي سبب شده است كه در عين نيابت ملا اسماعيل ( در اقامة نمازجماعت ) در جايگاه شوهر خواهر وي ، با حكام شهر و ساير روحانيان نيز روابطي در سطح اعلي داشته است و مثلا" به مدت دو سال از شيخ احمد احسائي در منزل خود پذيرائي كرده است يا درحمله 1243 ق شجاع السلطنه به يزد از قا آني شاعر مشهور كه در معيت وي بوده است پذيرائي كرده است غالبا" شايد بيش ازحد مورد تقويم و تقدير و ستايش قرار گيرد ؛ چنان كه نوشته اند : « ميرزا سليمان طباطبائي يكي از شاگردان ملا اسماعيل عقدائي يزدي بود كه پس از وي به رياست امور دنيوي و اخروي رسيد » ؛ حال آنكه به شهادت تاريخ و به شهادت نقل قول هايي معتبر از آن زمان ، ميرزا سليمان نه تنها تحصيلكرده نجف نبوده است بلكه اصولا" تحصيلاتي به اصطلاح آنچناني حوزوي نداشته است ؛ و مرجعيت امور شرعي مردم پس از ملااسماعيل به حاج ميرزا عليرضا شريف ( رئيس حوزه علميه قائميه يا همان مدرسه ملااسماعيل ) كه در مراجعي معتبر نيزعملا" خليفه ملا معرفي شده است ، و بيگمان وي نيزاز امامان جماعت مسجد ملااسماعيل بوده است ؛ تعلق داشته است؛ امٌا
(ادامه دارد ) .