هيات سينه زني در يزد
بنظر من اين كه قبل از انقلاب در شهرهاي جنوبي كوير مركزي و بسياري از ديگر شهرها به آنچه كه امروز غالبا" « هيئت عزاداري » مي گويند « دسته » مي گفتند خيلي بهتر بود : دسته سينه زني - دسته زنجير زني ...و جز اين دو هم ( مثلا" قمه زني ) يا در يزد دهه هاي 1340 - 1350 - 1360 وجود نداشت و يا اگرداشت من نديده ام .
دسته مفهومي جامعه شناختي داشت كه در زمان مشروطيت ، و زمان قيام ملي 1330 مفهوم سياسي هم پيدا كرده بود ؛ مثل اين كه مي گفتند دار ( علم ) و دسته فلاني ... يا فلاني زير علم و كتل فلاني سينه مي زند ! ( يعني از نظر سياسي پيرو وي است ) ..
حسين قاسم نچٌي گر ( اگر اسمش را درست به خاطر آورده باشم ) كه در سالهاي 1336 و 1337 شصت ساله و از سردستگان سابق دسته مصلي ؟ مي نمود مي گفت دسته بايد لااقل چهل نفر باشد تا صد نفر . زير اين عدٌه كه اصلا" دسته نيست ( بچه هاي كمتر از 15 ساله را نفر و به اصطلاح آدم حساب نمي كرد ! ) وبالاتر از صد نفر هم جمع و جور كردنش ( ساماندهيش - مديريتش ) مشكل است .
پس ، دسته مشمول علم و تجربه مديريت هم مي شد كه به مديرش مي كفتند : سردسته ! .
و اما گذشته از آن چهل نفر و سردسته ، تشكيلات يك دسته مسلما" شامل نوحه خوان و گاهي طبل زن و سنج زن و توجوشي خوان هم مي شد .
مي گفتند كه سياه پوشيدن اكثر ( و نه تمام ) افراد دسته بعد از اخراج رضاخان از ايران باب شده است . عمويم مي گفت دسته هاي بين سالهاي 1320 تا 1325 بسيار ساده ، تقريبا" منحصر به سينه زني ،و مثلا" فقط مجهز به يك علم ساده ( بدون نوشته و نقش و نگار ) بوده اند ...
سال 1336 آقاي صمصام كه سردسته « دسته سينه زني محله مصلي » بود چه عذابي نمي كشيد كه بتواند يك نوحه خوان خوش آواز و سوزناك خواني كه گريه مردم را درآورد بيابد ، و به خصوص همان حدود چهل نفر سينه زن را جمع كند ....
دسته مصلي داراي طبلي بود كه در حسينيه مصلي ، محل تمرينات سينه زنان دسته ، نگهداري مي شد . در سال 1337 كه روضه خواني هاي شهر ، به خصوص در نواحي غربي و جنوبي ، اوج گرفته بود با انعام هائي كه سال قبل از آن گرفته بودند و نزد صمصام بود ؟ دوتا سنج خريدند و چقدر از اين تجهيزات هم خوشحال شده بودند . يك كتل داشتند و دوتا علم و نه هيچ چيز ديگر ...
به مجالس كه مي رفتند پس از دور زدن مجلس ضمن عزاداري جلوي منبر جمع مي شدند و تو جوشي خواني . غالب بانيان مجالس سعي مي كردند همانجا ، و جلوي چشم سينه زن ها ، انعام دسته را بپردازند ؛ اما بعدها غالبا " در روز آخر مجلس عزاداري در يك پاكت يا به صورت شال و عبا و... خلعت مي دادند ..
همين دسته حدود سال 1340 به دسته زنجير زني تبديل شد . قبل از آن ، مثلا" در سال 1335 شايد تعداد دسته هاي زنجير زني يزد بيشتر از سه يا چهار نبود . نوحه هاي قديمي هم به تدريج متروك شده نوحه هاي جديدي كه با آهنگ هاي مطلوب روز خوانندگان مشهور راديو مطابقت نمايد سروده بودند كه استاد خواندنشان هم پسر حدودا" چهارده - پانزده ساله اي بنام خانوادگي خ ... بود . يك رقيب اصلي هم پيدا كرده بود ، و.. تا اين كه به اين عنوان كه نوحه ها مورد اعتراض روحانياني بزرگ قرار گرفته اند و حركات سينه زنان و زنجير زنان را به سوي حركات موزون سوق مي دهند اصولا" زنجير زني را در حوالي 1345 ممنوع كردند .؛ و...
عموما" پس از اين كه حدٌ وحدود جغرافيائي يا محلٌه دسته ( هيات ) عزاداري و تقسيم وظايف خاص آن بين افرادي نسبتا" مجرب و متخصص صورت گرفت ابزار عزاداري آن مطرح مي شود كه به دليل اهميتش حتي پس يا پيش از نام محله ي هيات جزو نام هيات هم مي آيد ؛ مثلا" هيات زنجير زني مصلي عتيق كه البته اين عنوان به معني نوعي تاكيد بر نوع عزاداري هيات است و نه اينكه مثلا" مصلي عتيق هياتي ديگر هم داشته باشد . قبل از انقلاب اسلامي مشاهده نشده است كه يكي از محلات يزد داراي بيش از يك هيات باشد .
هياتها بر حسب ابزار عزاداري:
سينه زني
- سينه زني با يك دست
( گاهي دسته هائي كم تعداد مشتمل بر معمٌرين كه همگي سياهپوش هم نبوده اند با يك دست به سينه ميزده اند ) .
- سينه زني با دو دست
هيات هائي كه با دو دست سينه مي زدند در برخي از قسمت هاي نو حه محض تنوع و شايد انطباق بانوحه فقط بايك دست سينه مي زدند و دربخش اوج عزاداري به سرزني مي پرداختند .
- به سر زني ( كه به صورت مستقل وجود نداشت )
زنجيرزني
- زنجيرزني بايك دست و يك زنجير
- زنجيرزني با يك زنجير و دو دست ( كه دست به دست مي شد )
- زنجير زني با دو زنجير هريك در يك دست ( بسيار نادربود ؛ به ويژه كه تا دهه 1350 زنجير هاغالبا" ازفولاد ، دست ساز و سنگين بودند )
تيغ زني
گويا در زمان مشروطيت و درحدودسال هاي1310- 1307 كارگراني غيريزدي چنين هياتي دريزد داشته اند.
قمه زني
قمه زني نيزچون تيغ رني در سالهاي مشروطيت و چندي پس از آن وجود داشته است ( كه اتهاماتي سياسي بر مديريت آن هم وارد بوده است ) . افرادي پس از شهريور 1320 مجددا" قصد به راه اندازي هيات قمه زني دريزد داشته اند كه با مخالفت روحانيان بزرگ يزد چون آقا شيخ احمد علومي ، آقا سيد محمد آيت الله ، آقا شيخ غلامرضا و حاج ميرزا علي مواجه شده سرانجام دست از اين نوع عزاداري كشيده اند .
بني اسد
بيل وكلنگ و امثال آنهاوسايل هياتي بودكه فقط روز 13 محرم در مسجد ملااسماعيل ظاهرميشد و نوحه هم نداشت ؟
كاه به سر ريزي
گويا در زمان قاجارتوسط هيات محله ي اعيان نشين يزد صورت مي گرفته است .