عموما" پس از اين كه حدٌ وحدود جغرافيائي يا محلٌه دسته ( هيات ) عزاداري و تقسيم وظايف خاص آن بين افرادي نسبتا" مجرب و متخصص صورت گرفت ابزار عزاداري آن مطرح مي شود كه به دليل اهميتش حتي پس يا پيش از نام محله ي هيات جزو نام هيات هم مي آيد ؛ مثلا" هيات زنجير زني مصلي عتيق كه البته اين عنوان به معني نوعي تاكيد بر نوع عزاداري هيات است و نه اينكه مثلا" مصلي عتيق هياتي ديگر هم داشته باشد . قبل از انقلاب اسلامي مشاهده نشده است كه يكي از محلات يزد داراي بيش از يك هيات باشد .
هياتها بر حسب ابزار عزاداري:
سينه زني
- سينه زني با يك دست
( گاهي دسته هائي كم تعداد مشتمل بر معمٌرين كه همگي سياهپوش هم نبوده اند با يك دست به سينه ميزده اند ) .
- سينه زني با دو دست
هيات هائي كه با دو دست سينه مي زدند در برخي از قسمت هاي نو حه محض تنوع و شايد انطباق بانوحه فقط بايك دست سينه مي زدند و دربخش اوج عزاداري به سرزني مي پرداختند .
- به سر زني ( كه به صورت مستقل وجود نداشت )
زنجيرزني
- زنجيرزني بايك دست و يك زنجير
- زنجيرزني با يك زنجير و دو دست ( كه دست به دست مي شد )
- زنجير زني با دو زنجير هريك در يك دست ( بسيار نادربود ؛ به ويژه كه تا دهه 1350 زنجير هاغالبا" ازفولاد ، دست ساز و سنگين بودند )
تيغ زني
گويا در زمان مشروطيت و درحدودسال هاي1310- 1307 كارگراني غيريزدي چنين هياتي دريزد داشته اند.
قمه زني
قمه زني نيزچون تيغ رني در سالهاي مشروطيت و چندي پس از آن وجود داشته است ( كه اتهاماتي سياسي بر مديريت آن هم وارد بوده است ) . افرادي پس از شهريور 1320 مجددا" قصد به راه اندازي هيات قمه زني دريزد داشته اند كه با مخالفت روحانيان بزرگ يزد چون آقا شيخ احمد علومي ، آقا سيد محمد آيت الله ، آقا شيخ غلامرضا و حاج ميرزا علي مواجه شده سرانجام دست از اين نوع عزاداري كشيده اند .
بني اسد
بيل وكلنگ و امثال آنهاوسايل هياتي بودكه فقط روز 13 محرم در مسجد ملااسماعيل ظاهرميشد و نوحه هم نداشت ؟
كاه به سر ريزي
گويا در زمان قاجارتوسط هيات محله ي اعيان نشين يزد صورت مي گرفته است .
وقتي هيات يك محله به عنوان يك « تشكل مردمي » وخود جوش فعاليت مي كرد تقسيم كار بنابرلياقت و نوعي مردم سالاري بود ؛ يعني:
در بدو امر اكثريت اعضاء هيات يك نفررابه عنوان رئيس و سركرده مي خواندند كه درعمل وي هميشه سركرده باقي ميماند ، غالبا" سركردگي درخاندان وي موروثي مي شد ؛ يا خود به شخصي ديگر واگذار و از وي حمايت ميكرد ؛ يا به ندرت كنار مي كشيد و هيات سركرده ي ديگري را انتخاب مي كرد .
علاوه برسركردهكه مديريت، به ويژه مديريت مالي ، وي بسيار اهميت داشت ؛ خدمتگزاران متخصص ديگري براي هيات لازم بود ؛ از همه مهم تر :
نوحه خوان
نوحه خوان ، كه علاوه بر صدائي خوش ، هنر نوحه خواني، و وقت كافي براي همراهي هيات ، مي بايست خوشنام بوده باشد ، به سنٌ قانوني رسيده باشد ، و چه بهتر كه ازسادات باشد .
توجوشي خوان
خوش صدائي گاهغير از همان نوحه خوان بود كه درمجلس مقصد هيات و درپايان عزاداري هيات شعري را در مصيبت باآواز خوشو سوزناكمي خواند تاگريه ي حضار را در آورد .
طبل زن يا طبل زنان
سنج زن
...البته اگرهيئت داراي طبل و سنج بود( كه برخي ازهيات هاي عزاداري شهر يزد قبل از سال 1335 به دليل كمبود بضاعت خودحتي فاقد طبل و سنج بودند ) .
خدمتگزاران و خدماتچي هاي ديگري هم بودند از جمله حاملان علم ، كتل ، چراغ سرسوز نفتي ، بلندگو ( كه بلندگو را يا ازحسينيه ها قرض مي گرفتند يا كرايه مي كردند يانهايتامي خريدند ) .
قبل ازحوالي1335 حتي علم و كتل برخي از هيات ها ازپارچه مشكي ساده يا نوشته هائي بسيار ساده بودند امٌا از حوالي1335 به بعد به تدريج خريدن علم و كتل داراي نوشته و زيبا از تهران مد شد .
خريد ها براي اعضاي هيات ها كه اكثر قريب به اتفاقشانازبي بضاعت ترين اقشار جامعه يزد بودند گران مي آمد و حتي اكثرا"ازخريد زنجير ( يزدحد اكثر سه دسته زنجيرزن داشت ) عاجزبودند چه رسد به مشاركت در خريد وسايل عمومي هيات : علم ها ، كتل ، طبل ياطبل هاي كوچك و بزرگ ، سنج ، چراغ سرسوز ( كه اكثرا" قرض مي گرفتند ) ؛ و به خصوص بلند گو كه در آنزمان نسبتا"بسيار گران بود ...
سركرده يا به اصطلاح « بابا » يا بنا به طنز يزدي ها « بابا- ننه » هيات مي بايست قبلا" نزد خيٌران دوستدار امام حسين (ع) رفته با جمع آوري پول به تهيه آنها بپردازد ...
اين كه شهريزد سابق بر اين هفده محله داشته است هميشه بر سرزبان ها بوده است بدون اين كه منشاء اين تقسيم بندي در جائي ثبت شده باشد ، ايرج افشار ، مجله نگار مشهور ، نيز در كتاب قطور خود بنام « يادگار هاي يزد » به اين موضوع اشاره كرده است . آيا يزد دراواخرسلطنت قاجاريان داراي هفده مسجد ِ محله ، يا هفده كلانتر ، و ... هفده هيات مذهبي بوده است ؟ ما نميدانيم ....
در سال1335 ياسالي نزديك به آن كه پژوهشگر حاضر درورودي پرسه امام حسين (ع) درمسجد ملٌا اسماعيل حاضربود (1) شخصا" شانزده هيات را شمارش كرد (2) .
برخي ازمحله هاي بزرگ شهر داراي هيات مذهبي نبودند . اصولا" وجوديك هيات در يك محله شيعه نشين ابتدامنوط به وضعيت مالي اهالي و كمكهاي مالي آنان و آنگاه يك باني ِ مدير ( سردسته : بابا ننه ي دسته ) بود . گاه مي شد كه محله اي ساليان درازفاقد هيات بود ( مثل محله مصلي عتيق ) پس از آن داراي هيات خاص خود مي شد و مجددا" بدون هيات مي ماند .
تا آنجاكه به ياد مي آورد محله هاي زيرازشهريزد داراي هيات مذهبي بوده اند :
محله ميدان شاه طهماسب ( عباسيه )
محله يوزداران ( فهادان )
محله گازرگاه
محله پنبه كاران ( خواجه خضر - نظر كرده - و... )
محله قصاب ها ( و محله تل و... )
محله پشت باغ ( و كوچه آب تفت - گودال عباس - كوچه هاشم خان وحتي كوچه ميرقطب )
محله مصلي عتيق و امامزاده جعفر ( كه چند سالي پژوهشگر حاضربه عنوان هوادار در آن فعاليت مي كرده است ) .
و اگر اشتباه نكنم :
محله چهار منار و باغ صندل و چپر خانه
محله شيخداد و شاه ابو المعالي و باغ گندم
محله سر جمع
محله دارالشفاء ، قلعه كهنه و وقت الساعة
محله جنگل ( كه مي گفتند اصولا" از افغاني ها و به خصوص هراتي هاي مهاجر هستند )
محله آب شور
محله جوب هرهر( كه آنها را نيز از افغانيان مهاجر مي شمردند)
مريم آباد
نعيم آباد و آبشاهي
سردوراه
(1) والد پژوهشگر ، يعني آقا ميرزا ( شيخ ) جواد آيت اللهي ، را كه از احفادملا اسماعيل و چهار پشتشان از بانيان مسجد و مدرسه ي جنب آن و امامان جماعت اين مسجد بودند را متولي مسجد مي شناختند ...
(2) . بعدا" گفته ميشد كه قريب سي هيات بوده اند كه برخي را دست اندركاران مسجد اجازه ورود نداده اند ! ...
در تاسيس و تشكيل هيات ها اصل بر مردم بو ده و هست . هيات ها تشكل هائي مردمي هستند كه بنا به قواعد و مقرراتي قبلي به وجودنيامده اند ؛ در شهر يزد ، تا آنجاكه تاريخ شفاهي ( درسال1345 ) به ياد مي آورد ، ودر منابع تاريخ كتبي در دسترس بود، عزاداري هائي كه به صورتي قابل توجه تشكل يافته باشند به حوالي دهه اوٌل قرن سيزدهم شمسي ، يعني زمان ساخت مسجد ملا اسماعيل عقدائي يزدي ، وقف كردن خانه امام حسيني براي عزاداري (شايد نخستين حسينيه يزد ) ، ساخت نخل اميرچقماق ( كه شايد نخستين نخل در جهان باشد) ،اختصاص وقفيات ديگري براي عزاداريها در وقفنامه ها ، و به ويژه همٌت آيت الله ميرزا سيد سليمان طباطبائي يزدي نائيني در برپائي عزاداري ها ، بر مي گردد كه مي گفتند ميرزا سليمان ، شوهر خواهر ملٌا اسماعيل ، و امام جماعت نوبت مغرب و عشاء مسجد ملٌا اسماعيل ، محرك عزاداري هائي گسترده در آن مسجد ( در آن زمان ، نيمه ساز ) ، خانه امام حسيني ، و خانه پهناور شخصي خود بوده است كه در خانه خود وي مردم پس از روضه خواني به صورتي جمعي ( هياتي ... ) به عزاداري ميپرداخته پس از اين عزاداري مورد پذيرائي شام قرار مي گرفته اند .
ازتاريخ شفاهي يزد چنين بر مي آمد كه تمام شهريزد درزمان ميرزا سليمان ، همعصر حكومت فتحعليشاه قاجار ، فقط داراي يك هيئت بوده است كه شايد به مركزيت مسجد ملا اسماعيل تحت زعامت وي قرار داشته اند .
يكي از صاحبنظران معتقد بود كه نخستين هيات هاي يزد از گروه هائي سابقا" نعمتي در جنوب اين شهر حول محور مسجد ملااسماعيل و ميدان شاه طهماسب كه اصفهاني نشين بوده است ؛ تشكيل شده بعدا" ( و البته به دليل فقير تر نشين بودن اين بخش از شهر در آن زمان كه در حومه قرار مي گرفته است ) نخل ميدان شاه را ( پس از نخل ميدان امير چقماق ) را ساخته و مورد استفاده قرار داده اند .
احتمال مي رود كه خانه امام حسيني در شمال شهر آن روزگار كه اعيان نشين تر - خراساني نشين تر و در داخل حصار قرار داشته است مركز هيات اعضاء سابقا" حيدري قرار مي گرفته است .
امٌا هيات هاي عزاداري درشهريزد به يك يا دو هيات محدود نمانده اند و در زمان سلطنت قاجاريان و به خصوص دوران مشروطيت افزايشي چشمگير داشته اند .